"صد سال تنهایی" عنوان رمانی به زبان اسپانیایی، نوشتهی نویسنده مشهور "گابریل گارسیا مارکز" و ترجمه "بهمن فرزانه" است که چاپ نخست آن در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه منتشر شد و در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به ۲۷ زبان دنیا ترجمه شد. "صد سال تنهایی" حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار مارکز است که به گفتهی خود در تمام این ۱۵ ماه خود را در خانه حبس کرده است. در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده است که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود. داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد و شگفتیهای مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ میدهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیتهای داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید.
دکتر سیروس شمیسا در کتاب “داستان یک روح” به نقد روانکاوانه داستان بوف کور اثر صادق هدایت می پردازد. او در این کتاب از نظریات روان شناختی کارل یونگ برای نقد اثر استفاده می کند.
اُرکیده نجفی یه دختر تحصیل کرده است . یه دختر که تو ناز و نعمت بزرگ شده و همه چی داشته ، حتی ازادی بیش از حد و تو این بین با سپهر صولتی آشنا میشه .
عاشق و دلباخته اش میشه و کم کم رابطه ای شکل میگیره که حداقل سرنوشت ارکید رو به لجن میکشه . ارکید ناخواسته پا تو زندگی ای میذاره که نمیدونه خودش اون رو انتخاب کرده یا سپهر .